نقد سریال حشاشین مصری کامل
نوشته شده توسط : کمیل حسینی

نقد سریال حشاشین مصری کامل 

نام این سریال حشاشین گذاشته شده است. حشاشین در واقع لغتی توهین‌آمیز بوده که از طرف مخالفان فرقۀ اسماعیلیه برای آن‌ها استفاده می‌شده است و به معنای قاتلانی است که حشیش استعمال می‌کرده‌اند. این تخیل و این قرائت که منشأ آن به سخنان مارکوپولو بر می‌گردد، دقیقا همان چیزی است که در سریال نمایش داده می‌شود. در سریال حشاشین یکی از اولین و مهم‌ترین اعضای فرقه به نام زید بن سیحون گیاهی را به حسن صباح معرفی می‌کند که با سوزاندن و استشمام دود آن باعث توهم می‌شود.

این فیلم بر خلاف تاریخ واقعی است که در آن گفته شده حسن صباح مسلکی زاهدانه‌ داشته و بیش از سی سال در الموت مانده بود و گفته شده است که هرگز از آن بیرون نیامد و همیشه در حجره کوچک خود ماند و عمر خود خود را وقف مطالعه کتاب و انشای تعالیم کرده است. منابع تاریخی اشاره کرده‌اند که وی در مراعات دستورهای شریعت حساس بود و با دوست و دشمن یکسان برخورد می‌کرد. از اقدامات شرعی گزارش شده در مورد او دربارۀ عقوبت دو فرزندش است که هر دو را به مجازات شرعی [طبق فقه اسماعیلیه] تأدیب کرد.

در ادامه نقد سریال حشاشین باید به این نکته اشاره کرد کهسریال حشاشین در چندین حیطه به تخریب مهدویت، تخریب تشیع و تخریب اسلام سیاسی می‌پردازد. در سریال حشاشین ما با فرقه‌ای روبرو هستیم که انگاری پدربزرگ داعش است، افرادی که فقط هدفشان برایشان مهم است و به بهانۀ اسلام به قتل افراد می‌پردازند. در این سریال ریشۀ مفهوم ترور و تروریسم همپا با دیگر آثار همنام فرقۀ قاتل چه مجموعه بازی‌های شرکت یوبی‌سافت و چه فیلم سینمایی آن و همچنین اثر مهم جان ویک، به تشیع و مهدویت برمی‌گردد.

در قسمت اول نقد فیلم تلماسه، اشاره شد که در مجموعه چهارگانه فیلم‌های جان‌ویک، ما با انجمنی از قاتلان روبرو هستیم که شخصیت «جان ویک» به عنوان یکی از قاتلان مخوف و بازنشستۀ آن فقط یکی از اعضای آن گروه است. در قسمت سوم شاهد این هستیم که ریشه و اصل این انجمن به شخصی با خصوصیات حضرت مهدی در روایت‌های تشرفات برمی‌گردد که در بیابان است، ظاهری عربی دارد و فقط زمانی که به حال مرگ در بیابان بیفتی امکان دارد تو را بیابد و بتوانی با او صحبت کنی.

جان‌ویک در قسمت سوم به دلیل اینکه از قوانین انجمن تخطی کرده است تحت تعقیب بوده و روی سرش جایزۀ بزرگی قرار داده شده اما با عنایت رئیس انجمن یعنی این مرد عربی صحرانشین جایزه از او برداشته می‌شود. اما جان ویک باید مطابق روایتی که در مجموعه داستان بازی‌های اساسینز هست، برای اثبات وفاداری خود یکی از انگشتان خود را قطع کند. این کار مطابق رسم این فرقه در جهان داستان است که جای انگشت قطع شده تیغی برای ترور قرار می‌داده‌اند.

نقد سریال حشاشین

در سریال حشاشین نیز اگرچه ما با فرقۀ شیعیان اسماعیلیه نزاری به رهبری حسن صباح روبرو هستیم اما مفهوم مهدویت بازیچۀ داستان و دروغی است که حسن صباح آن را دستاویز خود قرار می‌دهد. در این سریال اگرچه نزار به قتل می‌رسد و این قتل هم نمایش داده می‌شود، اما حسن صباح به دروغ مدعی می‌شود که او در غیبت قرار گرفته است و امام غایب است و هنگامی که از امام غایب صحبت می‌شود، ما را یاد شیعیان اثنی عشری ایرانی می‌اندازد.

تعداد شیعیان اسماعیلی نزاری در جهان بسیار محدود است و حدود ۱۵میلیون نفر تخمین زده می‌شوند، ساخت فیلم دربارۀ آنان نیز چنان موضوعیتی ندارد و تخریب آنان برای کشور مصر مسأله نیست. تصویری که از شیعۀ ایرانی در قلعۀ الموت به تصویر کشیده می‌شود طعنه به شیعۀ اثنی‌عشری ایرانی منتظر حضرت مهدی دارد. در فیلم تأکید بسیاری روی امام غایب می‌شود و اینکه حسن صباح این شخصیت با ذکاوت و با فراست اما دروغگو و منحرف که خود را کلیددار بهشت و در نهایت امام زمان معرفی می‌کند که روح امام نزار با او عجین شده است، نمایندۀ امام زمان است و انگاری که او حسن صباح نیست، او ولی فقیه شیعیان است! شاید علت انتخاب حسن صباح به عنوان شخصی که خود را نمایندۀ امام زمان می‌داند و غالب وقت خود را در کتابخانه و مشغول مطالعه و نوشتن می‌گذراند از همین حیث باشد اما دربارۀ این ایده باید تأمل بیشتری کرد.

بار دومی که در سریال مفهوم امام زمان و غیبت امام زمان دستاویز تمسخر قرار می‌گیرد زمانی است که حسن صباح در خواب خود می‌بیند «برزک عمید» شخصیتی که زندانبان حسن صباح بود اما تبدیل به مرید او و سپس فرماندۀ مهم قلعۀ الموت شده است، ولی‌عهد حسن صباح یعنی هادی را به قتل رسانده و از بالای قلعه به پایین می‌اندازد.

سپس در واقعیت به علت حسادتی که برزک به هادی، فرزند جوان حسن صباح دارد، در فضای واقعی هادی را به قتل رسانده و جنازۀ او را گم و گور می‌کند، البته چنین چیزی نمایش داده نمی‌شود اما حدس زده می‌شود که چنین اتفاقی برای هادی افتاده و بعد برزک پیش حسن صباح می‌آید و می‌گوید که هادی امام ما عروج کرده است! خود حسن صباح حرف او را باور نمی‌کند، در واقع به دلیل اینکه حسن صباح در فیلم شخصیتی فریبکار و دروغگو نمایش داده می‌شود که از موضوع مهدویت و امام زمان استفاده کرده تا به قدرت برسد، از حرف برزک جا می‌خورد و برایش قابل هضم نیست که چنین اتفاقی افتاده باشد، در حالی که او در تمام قسمت‌ها با همین ادعای مهدویت و غیبت نزار، پیروانی برای خودش جمع می‌کرده است اما برزک اصرار می‌کند که این واقعه اتفاق افتاده اما حسن صباح دنبال جنازۀ هادی می‌گردد. در واقع غیبت و عروج در فیلم صرفا نوعی دروغ و تزویر برای به قدرت رسیدن است.




:: بازدید از این مطلب : 8
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 23 خرداد 1403 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: